تاريخنگاري ماركسيست – لنينيستي در ايران – انجماد انحراف
نوشته شده توسط : رضا

در ايران عصر پهلوي جريانات ماركسيستي مختلفي ظاهر شدند كه در بخش پيشينع تا حد ضرورت معرفي شدند، پيشتر از آن نيز انديشه هاي اساسي بنبادگذاران ماركسيسم در عرصه تاريخ به اجمال بررسي شد. اين قسمت از نوشته اما دو وظيفه بر عهده دارد، نخست اينكه تجديد نظرهاي لنين در انديشه ماركس، يا آنچه را كه تكامل ماركسيسم توسط لنين گفته مي شود باز نمايد و دوم اينكه تاريخنگاري «اي»كه تحت تاثير اين مكاتب به وجود آمده را بررسي نمايد. همه اينها اما از آن جهت صورت گرفته كه ماركسيسم – لنينيسم، بيش از هر گرايش ماركسيستي ديگر در ايران عصر پهلوي مورد اقبال و توجه قرار گرفت و تحليل هاي تاريخي و سياسي چپي ها، عمدتاً تحت تاثير گرايش مذكور بود.

            لنين خود را پيرو صديق ماركس و ادامه دهنده بي شبهه راه وي مي دانست وي بارها تاكيد كرد كه ماركسيسم را تحريف يا مسخ نكرده و منحصراً بر مبناي شرايط جهاني، تفسير كرده است. بعد از مرگ لنين ، استالين نيز در پاسخ به هيئت نمايندگي كارگران امريكائي (به سال 1927 ) تاكيد كرد كه لنين هيچ اصل جديدي به ماركسيسم اضافه نركده و به طريق اولي، هيچيك از اصول قديمي ماركسيسم  را هم لغو نكرده است» لنين شاگرد كاملاً وقادر و پي گير ماكرس و انگلس و تماماً متكي به اصول ماركسيسم بود» با اين وجود استالين انكار نمي كند كه لنين ضمن بسط و تكيمل آموزش ماركس، چيزهاي تازه اي آورده است وي اين «چيزهاي تازه» را چنين فهرست مي كند:

1-         ماركس و انگلس فقط سرمايه داري را تشريح كرده اند و در زمان پيدايش سرمايه داري انحصاري و امپرياليسمع حيات نداشتند تا تئوري نوين خود را ارائده دهند. چيز تازه اي كه لنين در اين مورد آورده است عبارت از اين است كه او با اتكا به اصول اساسي «كاپيتال» امپرياليسم را به مثابه آخرين مرحله سرمايه داري مورد تجزيه و تحليل قرار داد و تزمشهور خود را ارائه داد كه : در شرايط امپرياليسم، پيروزي سوسياليسم در كشروهاي واحد و جداگانه سرمايه داري امكان پذير است.»

چيزي كه استالين به آن اشراه نمي كند ، تفاوت اساسي تز لنين با ماركس بود، ماركس به سوسياليسم جهاني اعتقاد داشت و لنين به «سوسياليسم در يك كشور» تز لنين بعدها مورد مخالفت تروتسكي قرار گرفت و مسائل دامنه داري را برانگيخت.

2-         مسئله ديكتاتوري پرولتاريا: لنين قدرت حاكم شوروي را به عنوان شكل دولتي ديكتاتوري پرولتاريا كشف كرد و ديكتاتوري پرولتاريا را به مثابه شكل خاص اتحاد طبقاتي پرولتاريا، كه رهبر است با توده هاي استثمار شونده طبقات غير پرولتاريائي (دهقانان و غيره) كه رهبري شونده هستند تشريح كرد وي همچنين خاطر نشان كرد كه ديكتاتوري پرولتا ريا عالي ترين نوع دموكراسي است.

3-         لنين امكان ساختمان يك جامعه سوسياليستي را در يك كشوري كه در احاطه دول امپراياليست قرا دارد، به شرطي كه اين كشور در اثر مداخلات نظامي كشورهاي احاطه كننده سرمايه داري دچار اختناق نگردد، مستدل ساخت.

4-         مسئله ملي و مستعمراتي، ماركس و انگلس كه در موقع خود وقايع ايرلند، هند كشورهاي اروپاي مركزي، لهستان و هگري را تجزيه و تحليل كرده بودند، نظريات اصولي را در مورد مسئله مي و مستعمراتي بدست دادند، چيز تازه اي كه لنين در اين بحث آورده عبارت است از اينكه الف) او اين نظريات را در يك سييستم موزوني مشتمل بر نظرهاي مربوط به انقلابهاي ملي و مستعمراتي درعصر امپرياليسم جمع كرد. ب) مسئله ملي و مستعمراتي را با مسئله واژگون كردن امپرياليسم مرتبط ساخت. ج) مسئله ملي و متعمراتي را جزئي از مسئله عمومي انقلاب جهاني پرولتاريائي اعلام نمود.

5-         مسئله مربوط به حزب پرولتاريا، ماركس و انگللس طرحهاي اوليه را درباره حزب به دست دادند و آن را به مثابه دست پيش آهنگ پرولتاريا كه بدون آن، پرولتاريا نه از لحاظ بدست آوردن قدرت و نه از لحاظ تغيير ساختمان جامعه سرمايه داري نمي تواند به آزادي و استخلاص خود نائل گردد، تشريح نمودند. چيز تازيه اي كه لنين آورد اين است كه الف) حزب نسبت به شكل هاي ديگر تشكيلات پرولتاري (مانند اتحاديه ها و سازمانهاي دولتي) عالي ترين شكل تشكيلات طبقاتي پرولتاريا است. ب) ديكتاتوري پرولتار يا فقط از طريق حزب كه به مثابه نيروي رهنمون آن مي باشد مي تواند عملي گردد. ج) ديكتاتوري پرولتاريا فقط در موردي مي تواند كامل باشد كه آن را يك حزب و آن هم حزب كمونيست ها رهبري نمايد، اين حزب ساير احزاب را در رهبري شركت نمي دهد نمي تواند بدهد. د) بدون يك انضباط آهنين در حزب ممكن ينست وظايف ديكتاتوري پرولتاريا در سركوبي استثمار كنندگان و تغيير ساختمان جامعه طبقاتي به جامعه سوسياليستي عملي مي گردد.

تا اينجا خطوط كلي تاريخنگاري ماركسيستي و ماركسيست لنينيستي ارائه شد و اكنون نوبت آن است كه بازتاب اين انديشه ها در تاريخنگاري ماركسيستي ايران مورد بررسي قرار گيرد. نگارنده با بررسي آثار تاريخي كه با نگرش ماركسيستي تحرير شده بود، متوجه شد كه اين آثار به نحو عجيبي داراي ويژگي هاي مشترك هستند و اگر آن ويژگي ها به نحو درستي نمايانده شوند مي توان ادعا كرد كه چيزي فروگذار نشده است.





:: بازدید از این مطلب : 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: